روشهای تدریس 

 

روش حل مسئله

 

 

یک روش دیگر باز در قالب الگوی حل مسائل.

قابل تحلیل بکارگیری تحت عنوان روش حل مسأله، روش یعنی در عمل اجرا کنیم یا گاهی روشهای مسأله محور نگر می‎گویند. در این روش چنانکه در الگو اشاره کردم به هیچ وجه معلم نقش انتقال اطلاعات را مستقیم و غیرمستقیم ندارد بلکه نقش راهنما را دارد. برای اینکه یک مقدار عینی ‎تر شود چون در مباحث گذشته در مورد حل مسأله بحث شد.

 

حالا عزیزانی که می‎خواهند در الگوی حل مسأله مطالعه کنند می‎توانند آن بحث را دنبال کنند. ولی در اینجا سعی می‎کنند پراتیکال ،، عملی در مورد اجرای حل مسأله که اگر می‎خواهم در مورد آن الگو، روش بکار بگیرم ، چگونه عمل کنم.

در این روش، روش حل مسأله همیشه هم می‎شود یادگیری مشارکتی، یادگیری کار کرد. هم می‎شود گروهی و انفرادی کار کرد ولی اساس کار این است در مرحله اول وقتی معلم وارد کلاس می‎شود بجای انتقال اطلاعات موقعیتی را ایجاد می‎کند که برای شاگرد سؤال ایجاد کند یک موقعیت متناقض و متضاد و حتی همراه با تحیر و شگفتی و این موقعیت نامعین با همراه تغییر سبب می‎شود که سؤالات زیادی در ذهن شاگرد ایجاد شود.

 

مثلاً : فرض کنیم می‎خواهد معلمی درباره برق ، الکتریسیته صحبت کند اون نمی‏آید که بگوید برق چیه ؟ الکتریسیته چیه؟ می‎آید چراغ رومیزی کلاس را جوری سازماندهی کرد .دارای پرده همیشگی است و با یک لامپ رومیزی این روشن می‎شود .البته لامپهای کوچک دیگر در کلاس هستند.

 

معلم به لیستها نگاه می‎کند یک مرتبه لامپ کلاس می‎ترکد یک موقعیت نامعین . کلایس تاریک یا نیمه تارک می‎شود . بچه ها سر را بلند می‎کند .چی شده حتی به طنز ممکن است، بقول یکی از معلمان بزگوار می‎گوید، یکی از شاگردان به دوستش می‎گه خنگه مگر نمی‎بیند لامپ منفجر شد.

راستی بچه‏ها لامپ چیست و جریان الکتریسیته چیست ، اصلاً‌چرا لامپ منفجر شده درچه چیزی در کلاس ایجاد می‏کند .

یا معلم دیگری در علوم اجتماعی درس آن وظایف شهرداری است ، نمی‎خواهد بگوید من وظایف شهرداری را می‎خواهم درس بدهم موقعیتی ایجاد کنم میآید یا یک حلقه فیلم قسمتی از شهر را که نارسایی دارد مطرح می‎کند با مصاحبه کوچک از مردم می‏‎کند بعد روی می‎کند. در آن محله تان که شما در آن زندگی می‎کنید چه مشکلاتی دارد .آن جلسه را با بچه‎ شروع می‎کند به بحث کردن .

 

و هرگروهی از بچه ها مشکلات شهرستان را یاداشت می‎کند و معلم اینها را یادداشت می‎کند و حتی ممکن است زمانی بگذرد که بچه ها دقت بیشتری کند.ازطلاعات محلتان را طرح می‎کنند روی تابلو می‎نویسند در کلاس.

 

 

مرحله دوم :

مرحله دوم سؤال معلم نه راستی بچه ها حل مشکلات به عهده کیست ؟ پس مرحله اول طرح مسأله یا ایجاد یک موقعیت سؤال برانگیز یا جدید نامعین یا متضاد .

 

در مرحله دوم بحث تبادل نظر است. در مورد آن مسأله، این مشکلات مال کیست؟ ممکن بچه ها در کلاس مطرح کنند و بحث کنند گروهی عکس است بگذارید وظیفه استانداری ، فرمانداری، گروهی می‎گویند وظیفه شهرداری چیست؟

حرفها مختلفی بچه ها می‎گویند ، معلم همه اینها را می‎نویسد و می‎گوید بچه ها اینها را می‎گوید جزو وظایف آنها است مطمئنید یا خیر می‎گویند نه خیر می‎گوید برای اینکه شما بتواند دقیق پیش بینی کنید یا مثل همان لامپ علت چیست : هر کدام دلایل را می‎گویند . آیا این دلایلی را که شما می‎گویید : مطمئن هستید .

 

بچه ‎ها :‌نه خانم یا آقا همین جوری می‎گوییم .

می‎گوید : بارک ا... همیم خوب،  اشکالی نداره ،‌ حالا آمدید پیش بینی کردید این پیش بینی را فرضیه سازی گویند . راه حلی که شما دارید پیشنهاد می‎کنید. علتی را که دارید می‎گویید ولی هنوز اثبات نشده است بچه ها را در این جلسه می‎توانید گروه‎بندی کیند ، هدایت کنید بطرف فعالیتی خیل خوب.

 

حالا می‎توایند از کتابخانه ، از افراد، از هر جای کتاب درسی‎تان مطالعه کنید و پیدا کنید این وظایف این نارسها را پیدا کیند که می‎گوید کوچه برق ندارد، وظیفه کیست؟ بچه ها را به کتابها و افراد رجوع می‎دهد به عنوان یک محقق، اینجا در واقع کمک می‎کند به آزمایش فرضیه.

اطلاعات را جمع‎آوری می‎کنند و وقتی اطلاعات را جمع‎آوری می‎کنند گروه وارد کلاس دورهم می‎شوند . اطلاعات را روی هم می‎ریزند و مشورت می‎کنند.

بعدمعلم از اینها می‎خواهد که نماینده گروه بیاید در کلاس بگوید اطلاعاتی که بدست آورد .

 

مثلاُ یکی می‎گوید این وظیفه شهرداری است.

چرا؟ من فلان کتاب را خواندم .منابع را اشاره می‎کند .با ذکر منابع .

بعد بحث می‎کند ممکن است عده‎ای رد می‎کنند نه خیر آقا ، این منبع ضعیف است .

بچه ‎ها کاملاً در چالشند درباره مسأله‎ای که معلم برایشان ایجاد کرده . در اثر این بحث و تبادل گروهی در کلاس همه، کلاس با هم در نهایت آن نظرات که درست است و جزو وظایف شهرداری وقتی به قوانین شهردار اشاره می‎کندحتی مسؤلیتها ، جمع بند می‏‎شود .

همین جاست که گاهی اوقات ممکن است که دانش آموز بگوید خانم معلم اگر جز وظایف شهرداری است، چرا شهردار نمی‏آید این کارها  را انجام نمی‎دهد .

 

معلم نمی‎آید از خودش بگوید گه چرا ؟ دلیل بیاورید .چرا از من می‎پرسید از شهردار بپرسید .

این سناریوی هست که دقیقاً در یک کتابهای غربی دقیقاً‌ مطرح شده در زمینه آمورش مسأله . میگویند خانم شهردار از کجا می‎گوید معلم توسط ؟؟؟ می‎زندبه اداره آموزش و پرورش‎تان شهردار را دعوت کنید که بایید . دو سه تا از بچه ها نماینده می‎شوند دنبال قضیه کار شهرداری بر او دعوت کنند در موضع یک مسأله اجتماعی است.

 

شهردار دعوت می‎شود و بچه ها دونه دونه معلم هم این طرف آنها را تشویق می‎کند هستند صحبت کنید ، هدایت تهیه کننده و فیلم تهیه کنند و مطالب خودتان را مطالعه کنند.

شهردار همه اینها را گوش می‎دهد ، بقول نویسنده بعد می‎گوید: عزیزان من بله این وظایف من است و در آیین نامه و در قانون اساسی و شرح وظایف است . ولی من فرصت پیدا نکردم و محدودیت دارم .

یک دفعه دانش آموزی بلند می‎شود. « آقای شهردار اگر شما توانایی این کار را ندارید بگزارید کسی دیگر این وظایف را انجام بدهد .»

بقول نویسنده کتاب شهردار  آنچنان عصبانی می‎شود که مدرسه را  ترک می‎کند ولی بچه ها همچنان مصمم ، چرا شهردار این جوری کرد . چه وظایف‎ش را انجام نمی‎دهد.

 

معلم می‎گوید من اینجا نه تنها در کتاب درسی، من وظایف شهرداری را یاد دارم بلک یکه شهروند فعال ترتیب کردن شهروند که هرگز یادش نمی‎رود وظیفه شهردار چیست و می‎تواند در سرنوشت خود دخالت کند .

این نمونه‎ای از یک الگوی یا روش مسأله محور است پس مسأله همان چیزی که اشاره شد.

 

 

طرح مسئله با شیوه های مختلف :

با ایجاد سؤال با نشان دادن یک فیلم کوتاه با ایجاد یک بحث گروهی جتی نشان داد چند اسلاید می‎توانید معلم این موقعیت را ایجاد کند .

بعد بچه‎ ها بحث می‎کنند مطالعات مقدماتی را انجام می‎دهند. علتها را برخورد به اصلاح مطرح می‎کنند و بعد راه حلهای راه و فرضیه می‎سازند .

بعد به دنبال فرضیه می‎روند اطلاعات جمع‏آوری شده را تجزیه و تحلیل می‎کنند و در نهایت نتیجه گیری .

سؤال: آیا این روش در کلاس ما درس ما قابل عمل هست؟

به هیچ وجه.

شما باید اولاً‌ فرهنگ جامعه را البته من یک نمونه را که خودم اجرا کردم و در همان مناطقی که در تهران انجام دادم در زمینه اجتماعی ما مشکل داریم . به عنوان نمونه من مبحثی است در کتاب چهارم علوم بچه های چهارم ابتدایی ، به نام نو و بازتاب آن این را من سناریوی نوشتم . از معلمیم خواهش کردیم آنهایی که با من کار آزمایشی می‎کردند و گفتم این فصل را در چند جلسه درس می‎دهیم . ایشان به من گفتند در سه جلسه گفتم من همین سه جلسه را وقت می‎گیرم نه زیاد ولی دلم می‎خواهد براساس سناریوی که من نوشتم حرکت کنید اشاره کردم که شما اصلاً نگویید من می‎خواهم نور و بازتاب را بگویم.

 

گفتم:«‌ دو تا آینه تخت برایم بیاورید بعد خود کتاب آنها را نگاه کردم در آخرش تمرینهای داده بود جالب بود برای من .

کلمه آمبولانس را  وارونه روی مقوا بنویسید و جلوی آینه بگیرید این که وارونه می‎شود رحت خوانده می‎شود من از همین اشاره استفاده کردم.»

 

گفتیم بچه دو تا آینه تخت بیاورند یک دانه مقوا بنویسید که حتی یکی از معلمان مدرسه به ما کمک کرد تا این کلمات را نوشتم

 

گفتم بجه امروز می‎خواهم بازی را شروع کنیم در این کلاس علوم . آمبولانس را هم مستقیم نوشته بودیم همه وارونه .

 

گفتم اول این وارونه را بخوانید . تعدادی از بچه ها نتوانستند بخوانند گفتم حالا می‎خواهیم ،کاری کنم که شما راحت بتوانید بخوانید . یک آینه بیاورید.گفتم بگیرید جلوی آینه بقیه که پشت بودند گفتم بخوانید بعد آن نوشته معمولی است گفتند آقا چرا این جوری شد . گفتم من نمی‏توانم ؟؟ .

بچه ‎ها : این توشته وارونه بودید.دیدیدی که راست شد، مگر شما وارونه بودید ؟ ممکن است برای من و شما راحتی است استدلال همه یک مرتبه آقا راست می‎گوید یک ؟؟؟ شد در کلاس

آقا  ما که وارونه نبودیم .ما که درست بودیم . چرا این جوری است. همین جا اولین مسأله ایجا شد ؟؟  چرا از ما می‎پرسید شما هم در کتاب درسی‎تان فلان فصل ؟؟. ما یک دو تا مجله آوردیم در این کلاس مدرسه اصلاً  کتابخانه نداشت.

 

گفتم از هر معلمی می‎توانید بپرسید از هر کتاب می‎توانید استفاده کنید ولی تا هفته آینده به شما فرصت می‎دهم . واقعاً‌ آن جلسه آنچنان بحث بود هر جلسه اول برای همین مسأله هر کسی حرف می‎زد ما می‎نوشتیم و بعد خیل خوب این پاسختان را می‎پذیریم.

شما باید دلیل بیاورید برای من از کتا ب گفتید از چه منبعی گفتم .

 

اما بچه ها هفته دوم قرار بود بروندمطالعه کنند  ار کتاب خودشان گرفته یا هر کتاب دیگری از هر کس می‎تواند بنویسید ولی بنویسید و بگوید از چه منبعی استفاد ه کردند.

هفته بعد این بود که بچه ها باز گروهی جمع شدند ، با هم مشورت می‎کردند روی مطالعات و نوشته ‎هایشان و بعد هر گروه ناچار بود یک گزارش نهایی گروه را تهیه کند و در کلاس ارائه بدهد و باور کنید وقتی من نگاه می‏کردم این عبارت همگرایی، فعالیت و مشورت کردن را گاهی اوقات باید یکدیگر بحث می‎کرد مثل بحث گروهی .

 

در جلسه سوم آمدیم این گزارشات را اعلام مطرح کردیم .

خیلی از گروهها اشتباه رفته بودند یکی از گروهها برایم جالب بود. یک گروهی از بچه ها دو نفر از اینها کتاب فیزیک سال سوم دبیرستان را برداشتند مطالعه کردند مفسر گزارش می‎کردند یکی باباش دبیر فیزیک بود .

گفت بابام : آنچنان قشنگ استدلال کردند و حرفهایی که من می‎بایست در کلاس می‎گفتم خود بعدها توضیح دادند .بحث کردیم . کدام نفر درست است . چرا درست. ایشان می‎گوید از منبع پرسیدم که منبع مو ؟؟ نیست .

بعد نشستند گزارش کردند ،‌گزارش نهایی در کنار این ، من سؤالات دیگری کردم و گفتم این سؤالات را پیدا کنید.

 

باور کنید من وقتی این کتاب علوم را نگاه می‎کردم بعضی آنچنان خوانده و زیر آن را خط کشیده بودند که صفحات پاره شده بود . من هرگز ندیده بودم بچه ها آنقدر مطالعه داشته باشند.

می‎شود در بعضی از زمینه ‎ها، بله در زمینه های اجتماعی ممکن است ما محدودیتهای داشته باشم

 

ما در زمینه‎ های تاریخو تعلیمات اجتماعی مشکل داریم چون شاید به بعضی از ؟؟ برخورد. اگر این ؟؟ صورت می‎شد.

ولی در زمینه‎ علوم .... می‎توانیم این کارها را انجام دهیم

این نمونه یک الگور یک مسأله محور است من عرض کردم. خودم ؟؟ این را کار کردم. بعد در سراسر تهران اجراء کردم .

 

این تاره یک از درسها بود خیلی از درسها دیگر را بر همین اساس البته برای علوم طراحی کردم . من قبول دارم شرایط آموزشی کشورمان فعالیت آنقدر مطلوب نیست . نه معلم محقق باحوصله‎ای داریم ،نه امکانات کتابخانه و آزمایشگاه داریم که بچه ها را هدایت ، نه زمان کافی داریم . ؟؟؟ است ولی یک شیوه‎ای است فعال این یک روش مسأله محور است، فوق‎العاده خوب است شاگرد را محقق به بار می‎آورد با علاقه فعالیت می‎کنند بعضی از این شیوه ها را به عنوان روش واحدها که در عین کتاب مهارتها ذکر شد اشاره می‎کنیم که روش واحدها چیه؟

شما اخیراً‌ به شما عزیزان شنیدید درست گروه‎برنامه‎ریزان ما سیمیناری تشکیل دارند. تحت عنوان برنامه‎ریزی توافقی .«‌ این تگریتد »‌

 

یک بحثی ما داریم که آیا ؟؟ ما در مدرسه ما کتاب تاریخ داریم جغرافیا داریم ریاضی داریم همه درسها جداجدا .

آیا نمی‎شود که بعضی ار درسها را تلفیق کرد؟ بصورت محوری یا هسته‎ای به قول بعضیها .

مطالعات هسته‎ای اینها را مطرح کرد.

 

در گذشته عده‎ای هستند که روش واحدی را مطرح می‎کنند .حالا روش واحدی چیست. هرگاه ما یکسری از فعالیتها را در رشته های مختلف حول یک محور مورد مطالعه قرار دهیم روش محور نامیده می‎شود.

 

سه نوع روش واحد هم داریم .روش واحد موضوع داریم، مثل درمورد تاریخ است ولی من در تاریخ هنر هم می‎توانیم. غیره ادبیات هم می‎توانم درس بدهم و روابط اساسی می‎تواند درس بدهم.

چگونه: مثلاً‌ فرض کنید زندگی در دوران صفویه ، زندگی در دوران صفویه محور فعالیت من است،‌حالا ممکن است زندگی در دوران صفویه از نظر معیاری  زندگی صفویه در گروه دیگر به عنوان مذهب .

زندگی دوران صفویه ممکن به عنوان روابط خارجی با چه کشورها؟ جنبه های مختلف، بچه‎ را گروه بندی کنند .مطالعه کنند اما حول یک محور .

یادگیری هم هنر است هم ادبیات و اقتصاد و سیاست. حول یک محور، یاد گیری اینجا خیلی غنی‎تر است تفکیک شده از هم نیست

این را می‎گویم به اصلاح واحد موضوع. گاهی اوقات واحدتجربی می‎گویم واحد تجربی چیست ؟

فرض کنید شاگردان من در یک کلاس بحث می‎کنند و در یک زمینه تجربه دارد مخصوصاً‌ در سطوح بالاتر .

ی

ک دانش‎ آموز فرض کنید تجربه کشاورزی دارد. یک زمینه مطالعات روی آب دارد آن را محور قرار می‎دهم . اساس کار این است.

در اولی هم موضوع را معلم تعیین می‎کند و هم هدایت موضعی با آن است .

در واحد تجربی خود واحد موضوع را شاگرد تعیین می‎کند، چون اساس کار و علاقه و رغبت شاگرد باشد.

بعد اجراء را خودش انجام می‎دهد . معلم همکاری و راهنمایی می‎کند . می‎آید در زمینه آب یک سابقه ذهنی

یا در مورد کشت گندم . این سابقه دارد اطلاعات دارد به عنوان یک تجربه سازماندهی می‎شود فردی یا گروهی این کار انجام می‎دهد . مطالعات می‎کند تحقیقات انجام می‎دهد.

مثلاً اگر این آب باشد تنها کشتیرانی نیست ترکیبات نسبت فعل و انفعال آب از نظر شیمیایی نسبت به آلودگی آب، اثر آب در زندگی، اثر آب در سد است،‌اثر آب در روابط، یک مرتبه دانش‎آموز تجربه‎ای که در این زمینه داشت. حالا وادارش کردند این حوزه دانش‎آموز را حول این محور باز گسترش بدهد.

 

فرق او با اول این است که انتخاب موضوع باز بعهده خود دانش‎آموز است من این را خودم در کلاس‎های ابتدایی در بعضی از مدارس آمریکا بود که روی بقیه انجام داد.

کدام حیوان را مطالعه کنید. چه قسمتی را مطالعه کنید بچه ها مسائل خودشان را مطرح می‎کردند. اما شکل دیگری از واحد وجود دارد و آن پروژ است . واحد پروژ چیست. در اینجا نه تنها در زمینه تجربی ، علاقه رغبت و تمایل فرد بر این است. هم زمینه را قبلاً‌ کار کرد وهم شاگرد موضوع را انتخاب می‎کند

 

هم زمینه علمی را  دارد و هم خودش نظارت دارد . معلم فقط ارزیاب است در نهایت ارزیاب می‎کند کار خوب شده یا نه .

مثلاً پروژه کاشت چغندر در اطراف قم . آیا می‎شود این کار را کرد این پروژ را انتخاب می‎کند فرد دانشگاه می‎رود این را انتخاب می‎کند و اجراء می‎کند و هر ؟؟ وقت معلم به عنوان ارزشیابی یا در نهایت محصول و نتیجه بدست آمده را به عنوان نتیجه پروژه در سطوح بالا این هم موضوع دارد در پسش دبستانی‎ها هم می‎توانیم انجام دهیم.

مثلاً امروز کار کردن با گِل است امروز واحدما پروژمان گُل سازی است. بچه ها با همه با هم کار می‎کنند در این زمینه نقش معلم نقش راهنما است . این هم بار روشهایی است که امروز در دنیا توصیه می‎کنند می‎شود در حول فعالیتهای بچه ها سازماندهی شود و روز به روز دارد شکل می‎گیرد و تحت عنوان «اینتگیرتید کریکروم»‌.

 

برنامه‎ ریزیهای تلفیقی شد و وحدت یافته می‎گویند هم عمیق مطلب بیشتر است هم میزبان یادگیری قوی‎تر است.

اما محدودیت که امکانات زیاد می‎خواهد. معلم به اندازه کافی آگاه است با روش تحقیق می‎خواهد و امکانات مطلوب و زمان باز برای اجرای پروژه .

و نکته دیگری که می‎شود اشاره کرد ما نمی‎توانم خیلی گسترش بدهیم ناچاریم درباره یک موضوع خاص من فقط اشاره کنم.

همین سیستمی که دانشگاه انگلیس ،‌استرالیا یا اقمارشان در پایان نامه ها یا کار دکتر یانجام می‎دهند آنها واحد ندارند یک موضوع دانشجو انتخاب می‎کند و در تمام دوره روی آن موضوع کار می‎کند و طرحش را می‎دهد با یکی از روشهای است تحت عنوان مسأله محور یا در قالب روشهای نوین در دنیا امروزه کاربرد دارد.

 

یکی از روشهایی است که بر محور شاگری فعالیتها پیش شکل می‎گیرد نه بر پایه فعالیتهای معلم

 

موفق باشید.

 

باز این هم یک نگاهی کوتاهی بود بر یکی از روشهای نوین آموزشی .